یادداشت زیر نوشتهی حسین شمسیان، وکیل و استاد حقوق است دربارهی زلزلهی اخیر کرمانشاه. این بررسی مختصر نشان میدهد در یک بحران نسبتاً کوچک که جمعیتی حدود 200 هزار نفر را درگیر کرده است دستگاههای مدیریت بحران از جمله هلال احمر نتوانستهاند وظایف خود را به درستی انجام دهند. عملکرد آنها در بحرانهای بزرگتر چگونه خواهد بود؟ خوش بود گر محک تجربه آید به میان؛ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. متأسفانه تا به حال مدیریت بحران کشور محکهای دیگری نیز خورده است امّا مشخص نیست کی اصلاح خواهد شد.
زلزله تلخ و مصیبت بار غرب کشور، مردم را عزادار و سیل کمکها را راهی مناطق کرد. اما کمکرسانی کار مردم نیست و امکانات و زیر ساختهای خاصی میطلبد. همین موضوع، ابهاماتی در اذهان بوجود میآورد و برای حل آنها نیازمند مرور برخی اعداد هستیم. بر اساس سرشماری سال 95 جمعیت کل استان کرمانشاه یک میلیون و نهصد و پنجاه و دو هزار نفر بوده است. اما خوشبختانه کل استان درگیر آسیب زلزله نشده و تنها برخی از مناطق آن سوگوار است. جمعیت مناطق آسیبدیده به ترتیب زیر است.
- سرپل ذهاب با 45 هزار نفر
- قصر شیرین با 23 هزار نفر
- ثلاث باباجانی با 35 هزار نفر
- کل جمعیت این مناطق، حدود 103 هزار نفر است.
اگر جمعیت مناطق روستایی این شهرها معادل مناطق شهری باشد(که البته نیست) و اگر صد در صد واحدهای مسکونی این مناطق ویران شده باشد(که خوشبختانه چنین نشده) کل جمعیت درگیر در حادثه حدود 200هزار نفر است. ما سازمان بسیار عظیم و پر امکاناتی بنام هلال احمر داریم. مجموعه بسیار مهمی برای رویارویی با حوادث غیر مترقبه داریم. آیا این دو مجموعه توان تامین 200 هزار پتو یا 50 هزار چادر را ندارند!!؟ استانهای همدان، ایلام و کردستان، معین استان کرمانشاه هستند، آیا ستاد مدیریت بحران و هلال احمر آن استانها برای چنین لحظهای آمده نیستند!؟
واقعا برای یک زلزله با در بر گیری 200 هزار نفری، باید سر هر کوی و برزن چادر برپا کرد و دست نیاز به طرف مردم دراز کرد!؟ (موضوع نوع دوستی و وظیفه ما در یاری به هموطنان، امری مقدس و در عین حال مجزا از بحث فعلی است) آیا باید علیرغم حضور مخلصانه ارتش قهرمان و سپاه سرافراز، شاهد استمرار نابسامانی ها باشیم!؟
پر واضح است که به سامان شدن اوضاع، در یک روز ممکن نیست اما اتفاقا مردم در همین یکی دو روز اولیه خیلی نیازمند مساعدت هستند و فلسفه وجودی آن سازمان های عریض و طویل و بودجهخوار، دقیقا برای همین روزهای اول است. قابل قبول نیست که همزمان با یک زلزله کم آسیب و محدود، ارکان فکری و روانی جامعه هم ویران شود و در اثر ناکارآمدی و بیعرضگی برخی و در پی فضاسازی و سیاسیکاری برخی دیگر، حس آشفتگی و بیسامانی به جامعه منتقل شود. این معما قابل حل است، اگر دولتها به جای سیاسیکاری، اراده ای داشته باشد و دست از موج سواری روی عزای مردم بردارند و وظایف خود را به درستی انجام دهند.
مطالعهی بیشتر: 1 2 3 4 و دیگر مطالب قبل و بعد از این مطالب در کانال «پیدا و پنهان هلال احمر»