دکتر رضا امیدی در یادداشتی با بیان چند تجربهی شخصی در مورد کمبود خدمات بهداشتی و درمانی در نقاط دور افتاده و انتقاد از عدم توزیع مناسب خدمات سلامت در کشور، تلنگری به سیاستمداران میزند که در دام میانگینهای کشوری نیافتند چرا که این میانگینها فریبندهاند و توزیع نابرابر خدمات را پنهان میکنند.
اخیراً سفری داشتم به یکی از شهرهای کوچک جنوب؛ شهری با حدود 7 هزار نفر جمعیت که اکثر تأسیسات عمومی آن اعم از مدرسه، درمانگاه، مسجد، ادارۀ ثبت احوال، و ... توسط اهالی ساخته و تجهیز شده است. درمانگاه شهر ساختمان نسبتاً نوسازی است که به اهالی حدود 20 روستای این بخش خدمات میدهد. کل نیروهای درمانگاه دو بهورز و یک پزشک عمومی بود؛ پزشکی که گویا دورۀ طرحش را در آنجا میگذراند و حداقل آداب مواجهه با بیمار را نمیدانست. ابزاری برای سنجش تب و فشار خون نبود. در تمام مدت، پزشک فقط با گوشی موبایلش ور میرفت و گاهی با دیدن متن یا عکسی لبخندی به گوشی میزد و خطاب به بیمار میگفت: دوست داری چه داروهایی برایت بنویسم؟ ساختمان درمانگاه را مردم ساختهاند، اکثر تجهیزات نظیر آمبولانس و ... را مردم اهدا کردهاند، و وزارت بهداشت از خدماتدهی حداقلی در آن عاجز است.
سال 1389 سفری کاری داشتم به یکی از جزایر کوچک در فاصلۀ 40 دقیقهای از بندرعباس. گویا بعد از جنگ دولت گذرش به این جزیره نیفتاده بود. هنوز بر دیوارهای ساختمانی که در دوران جنگ بهعنوان قرارگاه استفاده میشده، عکسهایی از آیتالله منتظری نقش بسته بود. مهمترین مطالبۀ اهالی داشتن یک پزشک عمومی در جزیره بود. حتی خودشان ساختمانی ساخته، مبله و تجهیز کرده بودند، اما پیگیریهایشان برای حضور پزشک بهویژه در فصل زمستان بینتیجه مانده بود. یکی از بزرگان جزیره به اعتراض میگفت: «کاش یکی از این کشورها مدعی ما هم میشد تا دولت میدانست ما هم جزیی از خاک ایرانیم».
براساس سالنامۀ آماری سال 1394، حدود 25 درصد خانوارهای روستایی در ایران به برق دسترسی ندارند. در استانهایی نظیر سیستانوبلوچستان و خوزستان بیش از 40 درصد خانوارهای روستایی به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارد. بیش از 25 درصد آب تصفیهشده بهدلیل فرسودگی شبکۀ توزیع آب، هدر میرود (این میزان در استانهایی نظیر خوزستان و هرمزگان بیش از 35 درصد است). نوسانات برق هر ساله برخی از داراییهای خانوارهای فقیر (نظیر یخچال و کولر) را از آنها میگیرد.
گراویه، کتابی دارد به نام «پاریس و بیابان فرانسه»؛ کتابی که میگویند سرآغاز آمایش سرزمین در فرانسه در اواسط دهۀ 1940 بوده است. در ایران هم چندین دهه است که ایجاد توازن منطقهای مدنظر قرار گرفته است، اما هنوز در ارائۀ خدمات زیرساختی و اجتماعی، شکافهای جدی میان مناطق کشور وجود دارد. سیاستمداران نباید در دام میانگینها بیافتند. اکثر نارساییها و نداریها در مناطق فقیر کشور متمرکز شده است. میانگینها فریبندهاند.